کد مطلب:139219 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:318

زندگانی و آثار بدایع نگار
میرزا محمد ابراهیم بن محمد مهدی نواب تهرانی رازی منشی بدایع نگار ملقب به نواب دارالخلافه و معروف به آقا ابراهیم در حدود 1214 هجری قمری متولد شد. وی در یكی از رساله های چهارگانه كه در آن شرح حالی سیاسی خود را بازگو می كند - و در ادامه ی همین عنوان خواهد آمد - می گوید: «حال پنجاه سال از عمر فدوی گذشته است..» و تاریخ تحریر آنها را نیز 1291 آورده، لذا تاریخ تولد او را كه در هیچ مأخذی یاد نشده، می تنا سال مذكور حدس زد. البته در مقدمه ی فیض الدموع كه آن را در سال 1283 نوشته نیز اشاره به كهولت سن و سفید شدن موی دو گونه ی چهره ی خود كرده است كه طبق تاریخ ذكر شده در این زمان 42 سال از عمرش گذشته و شاید با این بیان اشاره به پیری زودرس خود داشته كه در آن دوران دچار سختیهای فراوان و


رنجهای بسیار بوده است.

پدر وی از خاندانی تجارب پیشه و صراف بود.

سال تولد وی را حسب قرائن تاریخ می توان 1210 هجری قمری حدس زد.

وی دوران جوانی را به تحصیل علوم دینی و ادبی و عربی گذراند. لیكن در اواسط عمر شغل پدران خود یعنی تجارت و صرافی را پیش گرفت.

در آغاز دوران شباب و عنفوان جوانی با حاجی میرزا آقاسی صدر اعظم زمان محمد شاه روابط حسنه داشت، ولی بر سر مزرعه ی كبوترخان كه از بلوك غار بود و در اجاره ی میرزا مهدی قرار داشت، آن ملك را به قهر و اجبار از وی گرفت و با او كشمكش و درگیری پیدا كرد و به ناچار همراه با خانواده اش به شیراز مهاجرت كرد. پس از مرگ محمد شاه و بر كناری حاجی از مقام صدرات، به تهران بازگشت ولی چون پیش از این كدورتی نیز با میرزا محمد تقی خان امیر كبیر وزیر عصر داشت، به بارگاه او نیز تقرب نیافت و مدتی پس از مرگ امیر كبیر و صدارت میرزا آقاخان نوری به مرض سل در گذشت.

از میرزا محمد مهدی، دو اثر یاد شده یكی دستور الاعقاب است كه در هجو و طعن حاجی میرزا آقاسی و پاره ای مباحث تجارت نوشته شده كه به قرار مسموع، توسط دوست دانشور جناب آقای سید علی آل داوود با نسخی چند مقابله و به دست چپ سپرده شده.

كتاب دیگر وی كفایة العرفان در علم اخلاق و عرفان است كه در سال 1303 بازنویسی شده [1] كه نسخه ای از آن به شماره ی 420 در كتابخانه ملی موجود


است [2] سال دقیق وفات پدر معلوم نشد. جنازه ی وی را كنار قبر شیخ صدوق در قبرستان معروف ابن بابویه نزدیك شهر ری دفن كردند. [3] .

پس از آنكه محمد ابراهیم بدایع نگار در سنین جوانی چند رساله تألیف كرد، پدر وی را نزد میرزا آقاسی برد. در آن زمان هنوز روابط آنها تیره نشده بود. حاجی میرزا آقاسی پسر را مورد تشویق قرار داد و بر او لقب «نواب دارالخلافه» را گذاشت.

پس از چندی به مقام معاونت وزارت علوم كه اعتضاد السلطنه متصدی آن بود، منصوب شد. اعتماد السلطنه در این باره می نویسد: «میرزا محمد ابراهیم بدایع نگار كه مشغول نگارش وقایع این عهد همایون و مردی عالم و فاضل است، به منصب نیابت اول و وزارت علوم خلعت همایون سرافراز گردید [4] .

وی در این سال (1275) وقایع ده سال دوره ی قاجار را در كتاب عقد اللئالی گرد آوری كرد. پس از مدتی، به خاطر ناسازگاری اعتضاد السلطنه با او، از مقام خود استعفا كرد. سپس به وزارت خارجه دعوت شد و منشی اول آن وزارتخانه گردید. در این دوران، كتاب شریف فیض الدموع (1283) را تألیف كرد. وقایع قحطی سال 1288 را در كتابی به نام عبرة الناظرین و عبرة الحاضرین در پایان سال 1289 یا سال 1290 نوشت و چهار رساله ی سیاسی و اقتصادی را در سن پنجاه سالگی، در سال 1291 تألیف كرد. رساله ی اول شرح زندگانی سیاسی اوست كه در پایان همین بخش خواهد آمد. به گفته ی مرحوم آقا بزرگ


تهرانی صاحب الذریعه، بدایع نگار شوهر عمه ی پدرش بوده و جدش با وی نسبتی داشته است. [5] .

آثار بدایع نگار جملگی با نثر فارسی فاخر به سبك نثر ادبا و منشیان دوره ی سلجوقیان و ادیبان بزرگی چون بیهقی و سعدی نوشته شده [6] كه در بخش بعدی، درباره ی نثر و سبك نگارش وی بحث كرده ایم، به طوری كه با آوردن نمونه هایی از برخی كتب وی، این مدعا بروشنی اثبات می شود. او در سرایش شعر نیز توانمند بود. صاحب المآثر و الاثار می گوید: «فنون شعریه، جمله را پرداختن می توانست» [7] ظاهرا دو دیوان شعر از او یاد كرده اند. در هزار دستان، اشعاری از خود آورده است. همچنین بدایع نگار را می توان از جمله ی خطاطان برجسته برشمرد. كتابت هزار دستان به قلم زیبای او تحریر شده. [8]

پدر وی نیز از خوشنویسان دربار فتحعلی شاه قاجار بود. در كتیبه نگاری دستی قوی داشت. میرزا سنگلاخ گوید كه از فتحعلی شاه لقب «خوشنویس خاصه» داشته و نزد من تعلیم خط گرفته است. از آثار وی می توان: كتیبه ی تخت مرمر سلیمانی در محوطه ی كاخ گلستان به قلم یك دانگ و دیوان فتحعلی شاه به قلم دو دانگ، كتیبه ی گنبد آستانه ی حضرت معصومه ی قم به 1218 و كتیبه ی در طلای آستانه به 1232 كه اكنون در موزه ی نگهداری می شود.ر.ك: احوال و آثار خوشنویسان ج 849-848/3.@.

چنانكه گفتیم بدایع نگار شخصیتی سیاسی و فرهنگی نیز هست كه ما در گزارشی از رساله های چهارگانه، وی را بخوبی معرفی كرده ایم.

شاید بتوان مؤلف را از پیشگامان امر تصحیح و تحقیق متون گرانقدر كهن دانست. وی بدون داشتن همكار و منشی، با سرمایه ی شخصی خود اقدام به انشتار برخی كتب علمی كرد و به طور رایگان در اختیار اهل علم و علاقه مندان قرار داد و بسیاری را


وقف كرد. تصحیح دیوان قصاید و غزلیات سنائی، شرح نهج البلاغه تصحیح و ترجمه ی قاموس اللغه فیروزآبادی از كارهای بدایع نگار مصحح و مترجم ماست.

بدایع نگار عالمی ادیب، دانشمندی دلسوز، سیاستمداری آگاه و روشنفكر بود. با قرآن و متون دینی و روایی بخوبی آشنایی داشت. هر چند در دربار قاجار تقرب داشت. ولی همواره از سیاستهای حاكم كه توسط وزرا اعمال می شد انتقاد می كرد. با غربزدگان و مروجان فرهنگ منحط غربی سر سازگاری نداشت و سران را از آنها برحذر می داشت. گر چه مصلحت اندیشی او بلحاظ حضور پیوسته اش در بارگاه ناصر الدین شاه مانع از نقد مستقیم خود شاه می شد، اما تلویحا ضعف مدیریت و سستی عزم دولتمردان را مرتب گوشزد می كرد. با متظاهرین به فلسفه و عرفان مخالفت می ورزید و از آنان به متپلسپین و صوفیان یاد می كرد. به گفته ی فریدن آدمیت «بدایع نگار از مخالفان فراموشخانه بود» [9] چنانكه این مطلب را نیز می توان از فحوای كلماتش در عبرة الناظرین دریافت. و این خود حكایت از منتقد بودن او به دستگاه دولت دارد. اگرمنصبی را می پذیرفت در مدت كوتاهی از آن استعفا می داد. سرانجام در سالهای 1280 تا اواخر عمر سر در گریبان تألیف و تحقیق كرد و در پانزدهم ربیع الاول سال 1299 بدرود حیات گفت. [10] جنازه اش را به عراق بردند و در نجف اشرف


به خاك سپرده شد.


[1] برخي به اشتباه اين اثر را از محمد مهدي خان بدايع نگار منشي تفرشي لاهوتي (1360 - 1279) دانسته اند. صاحب ريحانة الادب (ج 120/5) در شرح آثار وي چنين كتابي از او ياد نكرده، جالب اينكه وي لقب بدايع نگار، را از ناصرالدين شاه گرفته و جالب تراين كه وي پسري اديب به نام محمد ابراهيم داشته كه كتابي به نام ملستان بر سبك گلستان سعدي با نثري شيوا و زيبا به رشته تحرير در آورده است. ر.ك: مكارم الاثار ج 6 / ص 2242، معلم حبيب آبادي، چاپ 1355 ش، اصفهان؛ الذريعه ج 940/9؛ شمس التواريخ ص 100؛ تاريخ رجال ايران، ج 273 /6.

[2] ر.ك: فهرست كتابخانه ملي ج 402/1 والذريعه ج 94/18.

[3] طبقات اعلام الشيعه الكرام البررة في القرن الثالث بعد العشره ج 24 - 23/1، دار المرتضي للنشر، دوم، 1404 ه. ق.

[4] تاريخ منتظم ناصري، اعتماد السلطنه، تصحيح محمد اسماعيل رضواني ج 1824/3، نشر دنياي كتاب، 1364.

[5] طبقات اعلام الشيعه ج 24 -23/1.

[6] سبك شناسي ملك الشعراي بهار ج 365/3؛ لغت نامه ي دهخدا، بخش ب 730 / 460، دانشگاه تهران 1348 7 ه. ش.

[7] المآثر و الآثار، ص 186.

[8] احوال و آثار خوشنويسان ج 629 - 628/3، علمي، دوم، 1363 ه. ش.

[9] انديشه ي ترقي و حكومت قانون عصر سپهسالار، فريدون ادميت، صص 68 - 67.

[10] منتظم ناصري، وقايع سال 1299؛ روزنامه ي خاطرات، اعتماد السلطنه ص 161، امير كبير، ج دوم، 1345 ش.

منابع شرح حال مؤلف: ر.ك: راهنماي كتاب شماره ي 18 صص 849 - 835، طبقات اعلام الشيعه قرن سيزدهم، ج 24 -23/1؛ راهنماي كتاب سال 21، شماره ي 2.1، راهنماي كتاب سال 20، شماره ي 5 و 7؛ مجله ي يادگار سال 3، شماره ي 4، ص 8؛ همان: سال 5، شماره ي 1 و 127، 2؛ لغت نامه دهخدا، بخش ب 730/9 چاپ دانشگاه تهران، 1348 ه ش؛ تاريخ منتظم ناصري، محمد حسنخان اعتماد السلطنه ج 1824 /3؛ نشر دنياي كتاب، 1364 ه ش؛ محزن الانشاء به خط كلهر سال 1286 چاپ سنگي؛ المآثر و الآثار، محمد حسنخان اعتماد السلطنه ص 186، كتابخانه سنائي، سنگي، صدر التواريخ، محمد حسنخان اعتماد السلطنه، ص 164، روزبهان، دوم، 1357 ه ق؛ روزنامه ي خاطرات، اعتماد السلطنه صص 161 و 121؛ تاريخ تذكره هاي فارسي، احمد گلچين معاني ج 76/2، سنائي، دوم، 1363 ش؛ معجم المؤلفين، عمر رضا كحاله ج 222/8، مكتبة المتن=بي، بيروت، 1376 ه. ق؛ دايرة المعارف تشيع ج 1371، 138 - 137/3 ه. ق، مجله ي هنر و مردم، شماره ي 155، (يادي از نه اسستاد نثر نويش قاجار) صص 46 - 42؛ افكار اجتماعي و سياسي و اقتصادي در 17 آثار منتشر نشده ي دوران قاجار، صص 248 -239 -212 -211 -99 -94، آگاه، تهران، 1356 ه. ش، زندگي حاج ميرزا آقاسي، حسين سعادت نوري صص 308 -307،295 -294،276 -274 -261 -250 -243 - 242؛ هفتاد مقاله دكتر محسن صبا (بررسي كتابچه ي دخل خرج) به كوشش يحيي مهدوي و ايرج افشار) ج 205 - 199/1، تهران، اساطير، 1369 ه. ش؛ از صبا تا نيما، يحيي آرين پور، ج 147 - 145/1، زوار، چهارم، 1372 ه.ش؛ سياستگران دوره ي قاجار، خان ملك ساساني صص 123 - 103، مجله ي يغما، صص 192 -171، شماره ي 4، تيرماه 1343 ه.ش؛ مرآت البلدان، اعتماد السلطنه ج 826/1 ج 1344 /2، ج 1178 /2، دانشگاه تهران، 1367 ه. ش؛ اعيان الشيعه، سيد محسن عاملي، ج 226/2؛ چاپ بيروت، مؤلفين كتب چاپي، خانبابا مشار، ج 98 - 97/1؛ زندگينامه ي رجال و مشاهير ايران، مهدي بامداد، ج 255/1، ج 291/3، ج 141/4، زوار 1347 ش؛ فرهنگ سخنوران ص 617؛ چهل سال تاريخ ايران، به كوشش ايرج افشار، ج 1 / 50 و 252 و 571 اساطير، 1363 ه. ش؛ كتابشناسي آثار مؤلف در پايان شرح آثار وي خواهد آمد.